گلبانگ گز

ساخت وبلاگ
جز غم عشق تو غم ها همه رفت ازیادم وین همان گونه غمی هست کزآن دلشادم این چه نیروست که درعشق نهفته که مرا داده امکان که ازآن مجمع این اضدادم با هم آمیخت مگر مهر تو را با گل من ریخت آن دست که شالوده ی این بنیادم پاک بازی  ز من آموز که بی چون وچرا جان ودین ودل خود درره جانان دادممژده ی وصل تو برپا چو همی داشت مرا سیل غم هم نتوانست کند بنیادم دگران را ز کف ار رفت عنان دل زار من به دلخواه خودای دوست دل ازکف دادم به سر ازشوق به کوی تو بتا روی آرمغم ندارم اگر از جور ز پا افتادم رشته برگردنم افکنده رها ساخت مرا داردم باز به بند ونکند آزادم ای برومند تو شاگردی استادپذیر مده این وهم به خود راه که من استادم   + نوشته شده در جمعه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۰ ساعت 13:30 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...
ما را در سایت گلبانگ گز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 173 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 12:00

چشمه خُژ غایده اُ اِتُو چشمه خودش باید آب دهدČošme xozh ghâyde o etoکنایه ازاین که :هرشخصی باید خود مایه واصل امور خوب را داشته باشدبه زور وتحمیل نمی شود .منبع: کتاب اصطلاحات،کنایات وضرب المثل ها درزبان گزینوشته : آقای محمدعلی یزدانی گزی + نوشته شده در جمعه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۰ ساعت 13:34 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...
ما را در سایت گلبانگ گز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 203 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 12:00

تِلوُر (telur): پرخور ، شکم خوارهتِلوُری(teluri) : شکم خوارگیتُلِه (tole) : محدودهتِلِه(tele) : دام  :در زبان فارسی به فتح  تا آمده است " تَلِه "تُلِه بِه تُلِه (tole be tole): مکان به مکان ، نقطه به نقطه اززمینتِلِه کِه(tele ke) : سست ، سرسریتِلِه کِه بَندی  (teleke bandi): چیزی را سست وبی پایه درست کردن ، نیم بندتِلِه کِه بِندی کَرت(teleke bandi kart) :دوچیزرابه حالتی سست وسرسری بهم پیوستنتِلِه گی (telegi): رو به آفتاب ، جایی که آفتاب صبح و عصر به آن بتابدتُلی  (toil): پُرز پنبه و پشمتِم نی  (temni): ابزاری فلزی مانند چفت در پشت درب خانه هاتِم نی خُوس سامُون  (tem ni xos sAmun): بستن در از پشتتُمبُوس وا(tombus vA)  : پُر باد  ، آیلرس جلد 1 ، صفحه 239تِنگنامون(tengnAmun): به تنگنا آوردنتِنگُولی  ، تِنگولی چی(tenguli) : تنگ ، جای کم عرضتَنوُرِه(tenure) : دودکشتَنِه (tane): پیکره ، بدن ، نیرو ، انرژیتَنِه دار (tane dAr) : بانیرو و توان ، دارنده نیروتَنِه دارتامُون (tane dArtAmun) : با نیرو و توان بودنتَنِه مُوند (tene mund) : تنومند ، قوی ، پر انرژی ، پُر زورمنبع: کتاب دستورزبان گزی نوشته: اقای محمدعلی یزدانی گزی + نوشته شده در جمعه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۰ ساعت 13:36 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...
ما را در سایت گلبانگ گز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 195 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 12:00